از نظر لاکلاو شرط امکان پذیری چیزی شرط امکانناپذیری آن نیز است
یک خبرنگار در مکانی حضور دارد که ما در آن مکان غایب هستیم. بنابراین خبرنگار در حکم نمایندهی ماست در رویدادی که حضور نداریم. اساساً عنصر غیاب در بطن خبرنگاری نهفته است، یعنی در بطن خبر و رویداد. بدینترتیب یک خبرنگار خوب، نمایندهای است که پیام (خبر) را به صورت شفاف و کامل انتقال دهد. او نمایندهای است که باید غیاب ما را در آن رویداد پر کند. اما از آنجا که یک خبرنگار بیطرف و خنثی نیست در عین این که غیاب ما را پر میسازد، اما قادر به پر کردن آن به طور کامل نیست زیرا ما در آن جا حضور نداریم، و چیزی را نیز اضافهتر بر غیاب ما پر میکند. بنابراین یک چیز اضافی و یک چیز خالی باقی میماند که رابطهی ما و خبرنگار را ناخالص میسازد. بدینترتیب آنچه یک خبرنگار خوب را امکانپذیر میسازد، آن را امکانناپذیر نیز میسازد و اساسا با توجه به دریدا شالودهی خبرنگار واسازی میشود.
یک خبرنگار در مکانی حضور دارد که ما در آن مکان غایب هستیم. بنابراین خبرنگار در حکم نمایندهی ماست در رویدادی که حضور نداریم. اساساً عنصر غیاب در بطن خبرنگاری نهفته است، یعنی در بطن خبر و رویداد. بدینترتیب یک خبرنگار خوب، نمایندهای است که پیام (خبر) را به صورت شفاف و کامل انتقال دهد. او نمایندهای است که باید غیاب ما را در آن رویداد پر کند. اما از آنجا که یک خبرنگار بیطرف و خنثی نیست در عین این که غیاب ما را پر میسازد، اما قادر به پر کردن آن به طور کامل نیست زیرا ما در آن جا حضور نداریم، و چیزی را نیز اضافهتر بر غیاب ما پر میکند. بنابراین یک چیز اضافی و یک چیز خالی باقی میماند که رابطهی ما و خبرنگار را ناخالص میسازد. بدینترتیب آنچه یک خبرنگار خوب را امکانپذیر میسازد، آن را امکانناپذیر نیز میسازد و اساسا با توجه به دریدا شالودهی خبرنگار واسازی میشود.
۱ نظر:
salam
very good
ارسال یک نظر