۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

گزینه گویی

من خودم را نمی‌شناسم و خدا نکند که بشناسم. "گوته"

یک پاسخ صحیح مثل یک بوسه‌ی پر محبت است. "گوته"

انسان تنها مخلوقی است که نمی‌خواهد همانی باشد که هست. "کامو"

۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

این شعر رو تو وبلاگ استاد جامعه شناسی دیدم،خیلی بنظرم زیبا اومد.بد ندیدم شما هم استفاده کنین:

شرم تان باد ای خداوندان قدرت، بس کنید!
بس کنید از این همه ظلم و قساوت بس کنید!
ای نگهبانان آزادی!
نگهداران صلح!
ای جهان را لطف تان تا قعر دوزخ رهنمون،
سرب داغ است این که می بارید بر دلهای مردم،سرب داغ!
موج خون است این، که می رانید بر آن کشتی خودکامگی را موج خون!
گرنه کورید و نه کر،
گر مسلسل های تان یک لحظه ساکت می شوند،
بشنوید و بنگرید:
بشنوید این وای مادرهای جان آزرده است،
کاندرین شب های وحشت، سوگواری می کنند!
بشنوید این بانگ فرزندان مادر مرده است;
کز ستم های شما هر گوشه زاری می کنند.
بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان
روز وشب با خون مردم ،آبیاری می کنند.
بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر،
بیدادتان را ،بردباری می کنند!
دست ها از دست تان ای سنگ چشمان!بر خداست!
گرچه می دانم
آنچه بیداری ندارد ،
خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست!
با تمام اشکهایم ،باز، نومیدانه خواهش می کنم:
بس کنید!
بس کنید!
فکر مادرهای دلواپس کنید
رحم بر این غنچه های نازک نورس کنید!
بس کنید...

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

ایران در 196 سال پیش



با توجه به تهدید های مرزی موجود علیه تمامیت ارضی ایران بد نیست به این نكته اشاره كنیم كه سرزمین كنونی ایران، تنها سی درصد از ناحیه‌ای وسیع است كه در تاریخ با نام‌های‎ "ایران‌زمین"،"ایران‌بزرگ " یا "ایرانشهر" و در ‏جغرافیا با نام "فلات ایران" شناخته می شود. ترفند ها و دسیسه های بیگانگان و سستی پادشاهان بی كفایت گذشته بخش های زیادی از این سرزمین كهن را در طول فاصله كوتاه 196 ساله از ایران بزرگ جدا نمود كه مروری بر چگونگی هر یك از این جدایی ها به رغم تلخی بسیار برای میهن گرایان ایرانی جهت الزام جدیت و حساسیت ما دست كم برای حفظ سرزمین های باقیمانده موجود بسیار آموزنده خواهد بود ...

گستره سرزمین‌های جدا شده از ایران در قراردادهای تركمانچای، گلستان، آخال، پاریس و... به قرار زیر است:

سرزمین های جدا شده قفقاز بر اساس قرارداد های گلستان و تركمانچای با روسیه (1813 و 1828 میلادی)

آران و شروان: ۸۶۶۰۰ كیلومتر مربع؛

ارمنستان: ۲۹۸۰۰ كیلومتر مربع؛

گرجستان: ۶۹۷۰۰ كیلومتر مربع؛

‎داغستان: ۵۰۳۰۰ كیلومتر مربع؛

اوستیای شمالی: ۸۰۰۰ كیلومتر مربع؛

چچن: ۱۵۷۰۰ كیلومتر مربع؛

اینگوش: ۳۶۰۰ ;كیلومتر مربع‎

جمع ‏كل: ۲63700 كیلومتر مربع

سرزمین‌های جدا شده ایران شرقی بر اساس پیمان پاریس و پیمان منطقه ای مستشاران انگلیسی

هرات و افغانستان: ۶۲۵۲۲۵ كیلومتر مربع؛

بخش‌هایی از بلوچستان و مكران: 3۵۰۰۰۰ كیلومتر مربع؛

جمع كل: ۹۷۵۲۲۵ كیلومتر مربع

سرزمین‌های جداشده ‏ورارود (ماوراءالنهر) بر اساس پیمان آخال با روسیه(1881 میلادی)

تركمنستان: ۴۸۸۱۰۰ كیلومتر مربع؛

ازبكستان: ۴۴۷۱۰۰ كیلومتر مربع؛

تاجیكستان: ۱۴۱۳۰۰ كیلومتر مربع؛

‎بخش‌های ضمیمه شده ‏به قزاقستان: ۱۰۰۰۰۰كیلومتر مربع؛

بخش‌های ضمیمه شده به ‎قرقیزستان: ۵۰۰۰۰ كیلومتر مربع؛

جمع كل: 1226500 كیلومترمربع

سرزمین های جداشده جنوب خلیج فارس بر اساس پیمان منطقه ای مستشاران انگلیس

امارات: 83600كیلومتر مربع

بحرین: 694 كیلومتر مربع

قطر: 11493كیلومتر مربع

عمان: 309500كیلومتر مربع

جمع كل: 405287كیلومتر مربع

مساحت سرزمین‌های جدا شده از ایران درونی به همراه دو سوم كردستانات (كه در دوره صفویه به اشغال عثمانی در آمد و بعدها در بین سه كشور تركیه، عراق و سوریه تقسیم شد) به مساحت تقریبی 200000 كیلومتر مربع و نیز عراق به مساحت 438317 كیلومتر مربع. در جمع حدود 5/3 میلیون كیلومتر مربع بالغ می شود كه این مقدار تجزیه برای یك كشور در كل تاریخ ایران و دنیا بی سابقه است
""راز پیدایش تخته نرد""

آیا مي دانيد تخته نرد چگونه و توسط چه کسي ابداع شد و چه فلسفه زيبا و عبرت آموزي در پسر آن نهان است؟
در زمان پادشاهي انوشيروان خسرو پسر قباد، پادشاه هند «ديورسام بزرگ» براي سنجش خرد و دانايي ايرانيان و اثبات برتري خود شطرنجي را که مهره هاي آن از زمرد و ياقوت سرخ بود، به همراه هدايايي نفيس به دربار ايران فرستاد و «تخت ريتوس»

دانا را نيز گماردهء انجام اين کار ساخت. او در نامه‌اي به پادشاه ايران نوشت:
«از آنجا که شما شاهنشاه ما هستيد، دانايان شما نيز بايد از دانايان ما برتر باشند. پس يا روش و شيوهء آنچه را که به نزد شما فرستاده‌ايم (شطرنج) بازگوييد و يا پس از اين ساو و باج براي ما بفرستيد». شاه ايران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هيچ يک از دانايان در اين چند روز چاره و روش آن را نيافت، تا اينکه روز چهلم بزرگمهر كه جوانترين وزير انوشيروان بود به پا خاست و گفت: «اين شطرنج را چون ميدان جنگ ساخته‌اند كه دو طرف با مهره هاي خود با هم مي‌جنگند و هر كدام خرد و دورانديشي بيشتري داشته باشد، پيروز مي‌شود.» و رازهاي کامل بازي شطرنج و روش چيدن مهره ها را گفت. شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد. پس از آن «تخت ريتوس» با بزرگمهر به بازي پرداخت.

بزرگمهر سه بار بر تخت ريتوس پيروز شد. روز بعد بزرگمهر تخت ريتوس را به نزد خود خواند و وسيلهء بازي ديگري را نشان داد و گفت: اگر شما اين را پاسخ داديد ما باجگزار شما مي شويم و اگر نتوانستيد بايد باجگزار ما باشيد.» ديورسام چهل روز زمان خواست، اما هيچ يک از دانايان آن سرزمين نتوانستند «وين اردشير» را چاره گشايي کنند و به اين ترتيب شاه هندوستان پذيرفت كه باجگزار ايران باشد.

*فلسفه پيدايش*


*30 مهره* : نشان گر 30 شبانه روز يک ماه

*24 ** **خانه* : نشان گر 24 ساعت شبانه روز

*4 قسمت زمين* : 4 فصل سال
*5 دست بازي *: 5 وقت يک شبانه روز
*2 رنگ سياه و سپيد* : شب و روز
*هر طرف زمين 12 خانه دارد :** ** *12 ماه سال
*تخته نرد** **:** * کره زمين
*زمين بازي* : اسمان
*تاس :* ستاره بخت و اقبال
*گردش تاس ها* : گردش ايام
*مهره ها*: انسان ها
*گردش مهره در زمين:* حرکت انسان ها (زندگي )
*برداشتن مهره در پايان هر بازي* : مرگ انسان ها
*اعداد** ** تاس* :
*1 :** **يکتايي** ** و خداپرستي*
*2 : اسمان** ** و زمين*
*3 :** ** پندار نيک ؛ گفتار نيک ، کردار نيک*
*4 : شمال** **، جنوب، شرق، غرب*
*5: خورشيد ؛ ماه ، ستاره ، اتش ، رعد*

*6 :** ** شش روز افرينش*

۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه

"زندگی"
زندگی راه طولانی است،که در زمانی کوتاهی باید آن راطی کرد...
جاده پرپیچ و خمی که در هر پیچ ممکن است کسی در کمین باشد...
برای عبور از آن پیچ ها پایم میلرزد،با نگرانی عبور می کنم،نه هنوز نوبتم نشده...
پس بازهم باید رنج ببرم و این ذات زندگیست که همراه با لحظات کوتاه و ناشناسی از خوشبختی عجین شده...
چه هیاهوی آرام و چه آرامش پر هیاهویی...
وناگهان وقتی به پایان می رسد،همه چیز هیچ میشود...
ولی رنج باقی میماند،بازهم باقی میماند.......

۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه

بازی کلمات جامعه
روزی یکی دوستانم شخصی را تکنوکرات معرفی کرد.ازش پرسیدم "تکنوکرات" یعنی چی؟جوابی نداشت و سکوت کرد...

یکی ازمسایلی که دانشجویان رشته علوم انسانی با آن برخورد زیادی دارند استفاده از کلماتی است که هرکدام بار معنایی زیادی داشته و برای یادگرفتن آنها نیاز به آموخته های بسیاری است.متاسفانه نه دانشجو حوصله خواندن کتابهای زیادی را داردو نه اساتید که خود سالها دراین راه بوده اند متوجه این ضعف شده اند...حال در چندین بخش برخی ازاین مفاهیم را توضیح می دهم،امید است بکارآید.
*پوپولیسم/توده گرایی
پیشبرد هدف سیاسی،مستقل از احزاب و نهادهای موجود،با فراخوان توده ی مردم به اعمال فشار مستقیم برحکومت.

*ناسیونالیسم/ملی گرایی
احساس تعلق به گروهی که با بندهای مشترک نژادی،زبانی و تاریخی یگانه شده و معمولا ادعای جلب وفاداری اتباع خود را می ستاید.

*سوسیالیسم
آن را یک نظام اجتماعی میدانند که شالوده اش بر مالکیت اشتراکی وسایل تولید و توزیع است.

*آنارشیسم
جنبش سیاسی مدافع نابودی دولت و جایگزینی هرشکلی از اقتدار حکومتی باهمبستگی آزاد همکاری داوطلبانه ی افراد و گروها.

*رادیکالیسم/بنیادگرایی
گرایشی که نظرها و اقدامات سیاسی را به سوی افراط یاحد انتهایی آنها میکشاند.

*فورمیسم/اصلاح طلبی
سیاست اصلاح اجتماعی واقتصادی از طریق مراحل تدریجی نه با دگرگونی انقلابی.

*عرفان
تجربه ی بی واسطه خدایی که واقعی و نزدیک است.تجربه ای زداینده حس زمان و شادی آور بسیار.

۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

"سکوت"
سکوت همیشه دلیل نداشتن حرفی برای گفتن نیست...شاید نمیدانیم چگونه بگوییم وشاید نباید بگوییم...سکوت همیشه دلیل بررضایت نیست،شاید حیا مانع ازگفتن میشود وشاید مصلحت آنست که سکوت اختیار شود...سکوت میتواند بغض فروخورده ویافریادی سهمگین باشد که درتودرتوی سیاهچاله های حجم تنمان نجوایی بیصدا میشود...سکوت سرشار ازناگفته هاست...سکوت،باز هم سکوت.........

۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

تـــعــریــف جهان سوم از قول دکتر حسابی! ...
از قول ایشان نقل شده است : روزی در آخر ساعت درس، یکی از دانشجویانم که دانشجوی دوره دکترا و اهل نروژ بود از من پرسید : استاد! شما که از جهان سوم می آیید، جهان سوم کجاست؟فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود.من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم.به آن دانشجو گفتم جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه اش خراب می شودو هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد، باید در تخریب مملکتش بکوشد!

کره شمالی : جهنم سرخ و نکبتی به نام کمونیسم
کره شمالی و کوبا تنها نقاطی از جهان هستند که همچنان آلوده به کمونیسم یا همان طاعون سرخ قرن بیستم باقی مانده اند . کوبا به واسطه نزدیکی اش به آمریکا و روابط خارجی اش با بسیاری از کشورهای دنیا ، سرزمین نسبتا شناخته شده ای هست . اما بسیاری از مردم دنیا از وقایع و حقایق درون کره شمالی که با سیستمی استالینی اداره میشود ، خبر چندانی ندارند .
رهبر کنونی کره شمالی کیم چونگ ایل هست . پدر وی هم رهبر سابق این کشور بود و کیم ایل سونگ نام داشت . البته مردم بدبخت کره شمالی رهبر حکومتشان را (معاون رهبر) می نامند چرا که به فرمودهء مقامات آن کشور ، کیم ایل سونگ نمرده است بلکه به خورشید پیوسته و هر روز جهان را گرم و روشن می کند . در نتیجه مقام رهبری ایشان محفوظ است . در کره شمالی تنها کسی که حق فکر کردن دارد رهبر حکومت است که فرماندهء بزرگ نامیده میشود . وقتی فرماندهء بزرگ دربارهء مسئله ای حرفی زد دیگر هیچکس حق ندارد در آن زمینه اظهار نظر کند .
از نظر حکومت کمونیستی آن کشور ، مردم کره شمالی و حتی مدیران و مقامات آن کشور وظیفه ای جز کشف حقیقت در افکار و سخنان رهبر نظام کمونیستی را ندارند . چندی پیش رهبر حکومت کره شمالی ( کیم چونگ ایل ) در حال بازدید از جایی به خانمی که کت و دامن پوشیده بود گفته بود شما در لباس سنتی کره ای زیباتر به نظر می رسید .. همان شب تلویزیون کره شمالی با قطع برنامه های عادی اش اعلام کرد از این لحظه به بعد همهء زنان شاغل در کشورمان موظف هستند که با لباس سنتی کره ای از خانه هایشان خارج شوند تا جهان زیباتر شود!
کره شمالی طبیعت بسیار زیبایی دارد و دارای تنوع آب و هوایی شگفت انگیزی است اما مردم این کشور حق خروج از روستا ها یا شهرهایشان را ندارند . در واقع همه در همان جایی که زندگی می کنند زندانی هستند . برای رفتن از روستایی به روستایی دیگر و یا شهری به شهر دیگر باید از حکومت اجازه بگیرند .
در کره شمالی کسی حق انتخاب همسر و ازدواج را ندارد ، مگر با موافقت وزارت اطلاعات و امنیت آن کشور . یعنی دختر و پسری که عاشق هم شده اند باید گزارش کاملی از نحوهء عاشق شدنشان ، دلیل عاشق شدنشان ، میزان علاقه و احساسی که نسبت به یکدیگر دارند و خیلی چیزهای دیگری را در چندین صفحه بنویسند و تحویل مقامات امنیتی بدهند تا نوبت مصاحبه شان شود . قبل از مصاحبه ، سیستمهای امنیتی و نظامی کره شمالی هفت نسل پشت و جد و آباد دختر و پسر را بررسی می کنند و نهایتا اگر مورد مشکوکی دیده نشد ، برای ازدواج آن دختر و پسر جوان مجوز صادر می کنند.
مردم کره شمالی همیشه فقیر و قحطی زده هستند و سالیانه چندین هزار نفر از آنها به دلیل گرسنگی می میرند .
دولت کره شمالی معمولا کمکهای غذایی خارجی را نمی پذیرد چرا که معتقد است این غذا ها ممکن است روی افکار مردم اثرات نامطلوب بگذارد و باعث تهاجم فرهنگی علیه نظام کمونیستی شود .
سفر مردم کره شمالی به خارج از کشور مطلقا ممنوع است و هر کس مایل به دیدن خارج باشد به عنوان یک ضد انقلاب و عامل دشمن دستگیر می شود . حتی تلفن زدن به خارج از کشور هم می تواند منجر به تیرباران شخص تلفن کننده شود .
سفر خارجی ها نیز به داخل کره شمالی مطلقا ممنوع هست ، بجز کمونیستها و سوسیالیستهای ضد آمریکایی که از برخی از کشورهای دنیا به شکل گروهی و به صورت تورهای همبستگی! و برای شرکت در جشنهای دولتی به این کشور سفر می کنند . به ازای هر توریست هم یک نفر برای مراقبت و بطور شبانه روزی در کنارش هست تا مبادا با کسی حرفی بزند.
در کره شمالی حتی خواب دیدن مردم هم کنترل میشود و دانش آموزان موظف هستند آخرین خوابهای سیاسی خود و والدینشان را به نمایندهء وزارت اطلاعات و امنیت در کلاسشان! گزارش کنند .
انتشار هر نوع خبر ناخوشایند سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و غیره که مربوط به کره شمالی باشد ممنوع است . هر گونه انتقاد از نظام کمونیستی و مقامات آن نیز جرم تلقی میشود . دوازده روزنامه در این کشور منتشر می شوند اما خبرنگار ندارند! این روزنامه ها موظف هستند که هر روز خبرهایی که از وزارت اطلاعات و امنیت دریافت می کنند را عینا منتشر کننند . فقط برخی از مقالات آنها با هم فرق می کند .
پخش و نمایش هر نوع فیلم و حتی کارتون خارجی در تلوزیون کره شمالی مطلقا ممنوع است . پدیدهء اینترنت در کره شمالی وجود ندارد و داشتن رادیوهایی که قادر به دریافت امواج خارجی باشند و یا گیرنده های تلوزیونهای ماهواره ای و دستگاه فاکس جرم است . حتی موبایل و دوربین فیلمبرداری نیز جزو ابزار جاسوسی برای دشمن محسوب میشوند و دارنده اش می تواند با مجازات تیرباران در ملاء عام روبرو شود .
کمونیستهایی هم که به عنوان مهمان دولت کره شمالی و به منظور شرکت در جشنهای دولتی به آن کشور سفر می کنند باید به محض ورود ، دوربین فیلمبرداری و موبایل خود را تحویل بدهند و در وقت خروج از آن کشور تحویل بگیرند . حرف زدن با اتباع کره شمالی برای خارجی ها مطلقا ممنوع است و حتی اگر قیمت کالایی را هم بخواهند بپرسند این کار را باید از طریق فردی که مراقب توریست است و او را قدم به قدم همراهی می کند ، پرسیده شود .
مردم کره شمالی هیچ خبری از دنیای بیرون از کشورشان ندارند و تاکنون هیچ فیلم خارجی را در تلوزیونشان یا سینماهایشان ندیده اند . آنها نمی دانند که واقعا در دنیا چه می گذرد؟
چند سال پیش در دانشگاه پیونگ یانگ کره شمالی فیلم اولیور توئیست که داستانش متعلق به دویست سال پیش است را برای دانشجویان نمایش داده بودند و گفته بودند حالا خودتان خیابانهای لندن را ببینید و قضاوت کنید که ما پیشرفته تریم یا اروپایی ها؟
مقامات کره شمالی می گویند تماشای فیلمهای خارجی و بخصوص فیلمهای آمریکایی باعث تهاجم فرهنگی دشمن می شود . اصولا مقامات کره شمالی به تمام دنیا ( بجز چین ، روسیه ، کوبا ، لیبی ، سوریه و ونزوئلا ) می گویند دشمن.
در کره شمالی آموزش و پرورش رایگان است اما نود درصد از مطالب کتابها در وصف مقام رهبری کره شمالی و پدرش و نیز دستاوردهای حکومت کمونیستی است . بهداشت و درمان هم رایگان است اما در بیمارستانهایش هیچ نوع دارو و امکاناتی وجود ندارد و بیماران صرفا برای مرگ و راحت شدن از دست زجر کشیدنهایشان به آنجا می روند . مردم کره شمالی به ظاهر در مسکن های رایگان زندگی می کنند اما خانه هایشان به سلول انفرادی بیشتر شبیه هستند تا منزل و مسکن یک انسان . هیچ کس حق داشتن ماشین شخصی را ندارد و هفتاد درصد مردم برای مسافرتهایشان از دوچرخه استفاده می کنند . همهء مردم کره شمالی موظف هستند که با یونیفرم رسمی از منزل خارج شوند و یا آنکه علامت خاصی را روی پیراهنهایشان نصب کنند تا به این ترتیب وزارت اطلاعات و امنیت کشورشان بداند چه کسانی و با چه شغلها و موقعیتهایی در حال عبور و مرور در کوچه ها و خیابانها هستند . در کره شمالی دو نوع پول رایج وجود دارد . یکی پولی که مردم آن کشور استفاده می کنند و یکی هم پولی که خارجی های مقیم آن کشور موظفند خرج کنند . سیستمهای امنیتی کره شمالی معتقدند که به این شکل می توان فهمید که چه کسی از دشمن و یا توریستهای خارجی پول گرفته یا با او معامله کرده است .

مردم کره شمالی موظف هستند که هر روز و قبل از شروع کار ابتدا در مقابل مجسمه های رهبر حکومتشان و پدر او تعظیم کنند و سپس به مدت ده دقیقه به سخنرانی های ضد آمریکایی رئیس یا مدیر یا معلمشان گوش کنند و بعد هم به مدت پنج دقیقه شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر دشمن بدهند و آنگاه کارشان یا درسشان را آغاز نمایند .
این برنامه پنجاه سال است که هر روز صبح در سراسر کره شمالی اجرا می شود . درآمد همهء مردم در کره شمالی یکسان است و هر نفر معادل ۴۸ هزارتومان در ماه حقوق می گیرد . ورزشکاران کره شمالی قبل از اعزام به خارج از کشور و حضور در مسابقات خارجی ، ابتدا در کلاسهای عقیدتی و سیاسی شرکت می کنند و بعد خانواده هایشان به گروگان گرفته میشوند تا فرزند ورزشکارشان به کره برگردد . اگر کسی برنگشت ، همهء عزیزانش را یکجا تیرباران می کنند . وقتی هم برگشت اجازهء دیدن هیچ کس را ندارد و برای مدتی طولانی توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کره شمالی بررسی میشود تا مشخص گردد که در چند روزی که در کشورش نبوده آیا مورد تهاجم فرهنگی دشمن قرار گرفته است یا نه؟
کشور کره شمالی تنها یک وبسایت دارد! من بعدا دربارهء این وبسایت و مطالبش (که به انگلیسی هم هستند) نکات جالبی را خواهم نوشت . مردم کره شمالی معتقد هستند که به دلیل اعتقادشان به کمونیسم و زندگی در یک کشور کمونیستی ، خوشبخت ترین انسانهای روی زمین هستند . از نظر عموم مردم بدبخت و مفلوک و بی خبر از دنیای کره شمالی مارکس و انگلس و لنین و استالین سازندگان تاریخ و تمدن بشری هستند . آنها تحت تاثیر بمبارانهای تبلیغاتی حکومتشان بر این باور هستند که رهبر سابقشان ( کیم ایل سونگ ) بعد از مرگش به خورشید پیوسته و کار خوبی هم البته کرده است اما اگر رهبری کنونی شان بمیرد نه تنها کره زمین بلکه منظومه شمسی نیز متلاشی خواهد شد! تنهاسایت کره شمالی که توسط وزارت اطلاعات و امنیت آن کشور اداره میشود صراحتا به زبان انگلیسی نوشته است که طبق کشف جدیدی که شده ، کیم ایل سونگ از همان ابتدا بخشی از خورشید بوده! وقتی کیم ایل سونگ مرد ، مرکز هواشناسی کره شمالی اعلام کرد به دلیل پیوستن رهبر بزرگ و بنیانگزار کبیر انقلاب کمونیستی کره شمالی به خورشید ، درجهء حرارت خورشید و طبیعتا گرمای جهان بطور ناگهانی بالا رفته است!
سازمان حفاظت محیط زیست کره شمالی نیز اعلام کرد گروهها و دسته های انبوه و بی شماری از پرندگان به طرز شگفت انگیزی برای بنیانگزار انقلاب شکوهمند کمونیستی ادای احترام کرده اند . در آن زمان روزنامهء اطلاعات چاپ تهران این خبرها را عینا و به نقل از خبرگزاری ها منتشر کرد .

کمونیستهای ایرانی که در نوع خود عجیب و غریب ترین کمونیستهای جهان محسوب میشوند با رحل اقامت افکندن در کشورهای اروپای غربی و نیز کانادا و آمریکا ، از بام تا شام علیه همین کشورهای غربی ، کانادا و آمریکا در وبسایتها و وبلاگها و فیس بوکهایش مطلب می نویسند اما حاضر نیستند برای یک شب در عمرشان هم که شده است این کشورهای غربی و پادشاهی اروپایی را ول کنند و بروند در کره شمالی یا کوبا زندگی کنند تا طعم زندگی در زیر سایهء یک حکومت کمونیستی و کمونیسم واقعی را بچشند.
به نقل از : روزنامه نگار آزاد

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه


زبان آتش
(فریدون مشیری)

تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبانِ دل
-دلی لبریزِ مهر تو-
تو ای با دوستی دشمن.
زبان آتش و آهن زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.

برادر!
گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو این دیو انسان کش برون آید.
تو از آیین انسانی چه می دانی؟
اگر جان را خدا داده ست چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را به خاک و خون بغلطانی؟
گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی و حق با توست
ولی حق را -برادر جان- به زور این زبان نافهم آتشبار نباید جست…
اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار